معنی صلح میرزایی

حل جدول

صلح میرزایی

کارگردان فیلم یک جیب پرپول

کارگردان فیلم دلداده

کارگردان فیلم زندگی شیرین

کارگردان فیلم یک جیب پر پول


فیلمی از صلح میرزایی

یک جیب پر پول

هدف اصلی

زندگی شیرین

لغت نامه دهخدا

میرزایی

میرزایی. (حامص مرکب) صفت و حالت و پیشه ٔ میرزا. نویسندگی ومنشی گری. || سلوک و رفتار مانند میرزا. || گستاخی و غرور و تکبر. (ناظم الاطباء).
- میرزایی کشیدن، نازبرداری کردن. (غیاث).
|| (ص نسبی) منسوب به میرزا. آنچه یا آن که به میرزا نسبت دارد. || قبای دراز با آستین های فروهشته و گشاد. جبه و بالاپوش دراز آستین بلند. (ناظم الاطباء). || قسمی خربزه. (یادداشت مؤلف).


چم میرزایی

چم میرزایی. [چ َ] (اِخ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: یکی از مزارع قریه ٔ طایقان قم است. (از مرآت البلدان ج 4 ص 262).


علی میرزایی

علی میرزایی. [ع َ] (اِخ) تیره ای است از ایل «باصری » و آن از ایلات خمسه ٔ فارس است. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 87).

علی میرزایی. [ع َ] (اِخ) دهی است از دهستان خاوه بخش دلفان، شهرستان خرم آباد. دارای 180 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و توتون و لبنیات است. ساکنان این ده از طایفه ٔ خاوه هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

علی میرزایی. [ع َ] (اِخ) ایلی است دارای یکصد خانوار و در ولایت سرخس در سرحد ایران وروس سکونت دارد. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 185).


صلح

صلح. [ص ِ] (اِخ) بلده ای است فوق واسط و آنرا نهری است که از جانب شرقی دجله آب می گیرد از مکانی که آنرا فم صلح نامند. (معجم البلدان).

گویش مازندرانی

میرزایی

نویسندگی – کاتبی – منشی گری

فرهنگ معین

میرزایی

نویسندگی، منشی گری، امیرزادگی. [خوانش: (حامص.)]

معادل ابجد

صلح میرزایی

406

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری